به گزارش مجله خبری نگار،پاییز فصل مورد علاقهی من است، فصلی که برایم شادی عمیق و آرامش به ارمغان میآورد. در این زمان، سیستم کلی بدنم آرامتر میشود، انگار که طبیعت به من اجازه میدهد با سرعت خودم پیش بروم. بسیاری از افراد ممکن است این زمان انتقالی را چالشبرانگیز بدانند، شاید آنها روزهای طولانیتر و پرنورتر بهار و تابستان و هیجان بیشتر این فصلها را ترجیح دهند. اما چه پاییز را با آغوش باز پذیرا باشید و چه به سختی بتوانید با آن کنار بیایید.
شبهای طولانیتر پاییز نشانهای برای خواب بیشتر و آرامتر بودن است. این فصل به ما یادآوری میکند که بازگشتی به خود داشته باشیم و روی فعالیتهای درونی مثل نوشتن، مطالعه، حرکات آرام کششی، استراحت و خلق هنری متمرکز شویم. همانطور که طبیعت سرعت خود را کاهش میدهد، ما هم باید با ریتم فصل هماهنگ شویم. این طبیعی است که در این زمان از سال بیشتر در خانه بمانیم و به دنبال سکون و گرما باشیم و حس آرامش و تفکر عمیقتری پیدا کنیم.
الگوهای متغیر آبوهوایی پاییز بسیار نمایشی و چشمگیر هستند. من از آن روزهای بادی لذت میبرم که برگها به گردبادهای کوچک تبدیل شده و در گوشهی پیادهرو جمع میشوند. آسمان خاکستری برای من آرامشی خاص دارد؛ انگار نیروی تازهای به ذهن میبخشد. هوای پاییز همزمان هم پرانرژی است و هم دعوت به استراحت میکند، ترکیبی متعادل و متناسب!
وقتی هوا تغییر میکند، بوی هوا هم متفاوت میشود؛ بویی تازه و خنک در باد. حتما شما هم این موضوع را درک کردهاید. مخصوصا وقتی دمِ غروب نفس عمیق میکشید. عطر خیس خزهها، چمن مرطوب و خاک تیره که آمادهی خوابیدن است، حسی آرامشبخش به حواس میبخشد و به من کمک میکند با ریتم طبیعی خودم دوباره هماهنگ شوم و به نیازهای واقعیام گوش دهم.
نمایش رنگهای پاییز برای من آرامشی الهامبخش دارد. هرگز از دیدن درختانی که به طلا تبدیل میشوند خسته نمیشوم. تغییرات روزانهی برگها و بازآفرینی مداوم مناظر در طول چند هفته، سرشار از شادی است. صدای خرد شدن برگهای خشک زیر پا، بازی با برگها و شادی ناشی از آن هم برای همهی سنین لذتبخش است.
یکی از آیینهای مورد علاقهی من در پاییز، ایستادن در مکانی در حاشیهی جنگل دقیقا در زمان باد شدید و باران برگهاست. همچنین از لحظهای که تمام برگها پس از یک شب طوفانی روی زمین میریزند و جنگل به وضوح و تکرنگی تبدیل میشود، لذت میبرم؛ جایی که نور روز و ماه بهراحتی از میان شاخهها عبور میکند. البته باید اول میگفتم که من چند سالی است ساکن یک شهر کوچک در حاشیهی جنگلهای هیرکانی شدهام و پاییزهایی که میبینم متفاوت از پاییزهایی است که در تهران میدیدم. به هر حال پاییز در کنار جنگل در یک مرتبه و درجهی دیگر است!
فضای پاییز مرموز و نامشخص است. آبوهوا غیرقابل پیشبینی و منظرهها بهسرعت تغییر میکنند. این زمان انتقالی منبع دائمی شگفتی و هیجان است. من از آسمانهای تاریک و مهآلود و مه صبحگاهی که تپهها را مثل شال در خود پیچیده است، لذت میبرم. بعضی صبحهای پاییز پر از نور طلایی و نقرهای هستند که علفهای بلند را به درخششی اسرارآمیز تبدیل میکند. تارهای عنکبوت با قطرات مه به سازههایی پیچیده تبدیل میشوند که همیشه توجه من را به خود جلب میکنند.
یکی از صبحهای پاییز، خانه سرد میشود و زمان آن فرا میرسد که دوباره آتش را روشن کنیم. من با دقت اجاق داخل حیاط را آماده میکنم، روزنامهها و مجلات جمعآوریشده در تابستان را مرتب میکنم و شاخههای ریختهشده در طوفان اخیر را جمع میکنم. ساختن اولین آتش فصل برای من جنبهای آئینی دارد و نباید عجلهای در آن کرد.
با دقت هر لایه را میچینم تا یک کبریت بتواند آتش را روشن کند و فضا را گرم کند. دیدن شروع آتش یکی از شادیهای سادهی من است که پر از شکرگزاری برای این گرمای دلنشین است. بعد از این کار هم به سراغ بخاری گازی داخل خانه میروم و آن را آماده و روشن میکنم تا هوای خانه با آتش گرم بخاری، مطبوع شود.
اگر شومینه ندارید و دلتان برای گرمای دوستانه و نور آن تنگ شده، میتوانید با شمعها، چراغهای ریسهای گرم و فانوسهای خورشیدی فضایی روشن و دلپذیر بسازید. من همیشه با این وسایل گوشهای دنج میسازم و از انواع نورهای گرم استفاده میکنم که فضا را بلافاصله دلنشین و راحت میکنند. معمولا هم در این گوشه به خواندن کتاب مشغول میشوم و یک لیوان نوشیدنی گرم هم در کنار دستم میگذارم تا حسابی فضای پاییزی را به ذهن و بدنم وارد کنم.
همانطور که گفتم یکی از فعالیتهای مورد علاقهی من در شبهای پاییز، مطالعهی آرام در تختخواب با نورهای کهربایی است. شبهای طولانی پاییز فرصت مناسبی برای تبدیل این عادت به یک روال روزانه است که به بدن کمک میکند تا ترمیم شود و به ذهن فرصتی برای استراحت دهد. حتی اگر اهل مطالعه نیستید، میتوانید وقت خود را با گوش دادن به پادکست، کتاب صوتی، تماشای سریال یا مستند مورد علاقهی خود بگذرانید.
به عنوان فردی که همیشه احساس سرما میکنم، از آمدن پاییز خوشحالم، چون میتوانم لایههای لباس بیشتری بپوشم. فصل پوشیدن ژاکتهای گرم، کلاه، شالگردن، دستکش و چکمه است. در خانه همیشه یک شال و پتو کنارم است و هر جا که بنشینم، معمولا به خوبی خودم را میپوشانم. همچنین این زمان فرصت مناسبی برای لذت بردن از بافندگی است. همانطور که پروژهی بافتنیام بزرگتر میشود، از گرما و سنگینی آرامبخش آن هم لذت میبرم.
پاییز زمان بازگشت نوشیدنیهای گرم است. من ازنوشیدن یک فنجان قهوه در فضای باز و تماشای منظره واقعا لذت میبرم. یک فنجان سوپ میسو در اول صبح شروعی تقویتکننده و احیاکننده برای روز است. نوشیدن یک فنجان سوپ سبزیجات کنار آتش بعد از اینکه از هوای سرد بیرون به خانه میرسم، لذتی ویژه دارد. همچنین چای سبز با چند قطره سس تماری میتواند به سرعت سرماخوردگی را مهار کند و ذهن را در زمانهایی که احساس حواسپرتی میکنم، تنظیم کند.
با آغاز پاییز، معمولا اشتهای من افزایش مییابد و از غذاهایی که در ماههای گرم تمایلی به خوردن آنها نداشتم، لذت میبرم. سوپهای پر ادویه، خورشها و انواع کوکو از غذاهای مورد علاقه من هستند. به عنوان مثال سوپ میسو یک وعدهی مغذی و احیاکننده است که کاملا مناسب روزهای سرد پاییز است.
برای درک دلایلم برای دوست داشتن پاییز بهتر است همین امروز سوپ میسو را بپزید و فردا صبح قبل از بیرون رفتن از خانه یک پیاله از آن را با یک تکه نان تست شده بخورید. برای تهیهی این سوپ باید یک پیاز و هویج کوچک را در روغن کنجد تفت دهید. سپس ریشهی بُرداک (بابا آدم) را اضافه کرده و روی آنها آب بریزید و به مدت ۲۰ دقیقه بپزید. در آخر سبزیهای خرد شده را به مدت ۲ دقیقه قبل از خاموش کردن شعله اضافه کنید. بعد از خاموش کردن شعله، خمیر میسو را اضافه کنید تا پروبیوتیکهای آن حفظ شوند. روی سوپ، جلبک دریایی مورد علاقه خود را بپاشید و آن را با برنج یا کیک برنج سرو کنید.
منبع: خبرآنلاین